خدای سبحان، جهان را نیکو آفرید: (الذی أحسن کلّ شیء خلقه…). [2]هر آن چه که خیر و نیک است، به خدای سبحان باز می گردد. دنیا، خانه خوب و عالَم زیبایی است، نسبت به کسی که هر دو بُعد آن را بنگرد و از حوادث دنیا عبرت بگیرد؛ ولی درسهای عبرت انگیز فراوانند و عبرت آموزْ کم؛ چنانکه امیر مؤمنان (علیه السلام)می فرماید: «ما أکثر العبر وأقلّ الإعتبار». [3]
عبرت گرفتن از تحولات و دگرگونیهای دنیا، عبادتی است که همانند تفکر، بیشترین عبادتی بود که ابوذر را به خود مشغول می کرد؛ چنانکه امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «کان أکثر عبادة أبى ذر رحمة الله علیه التفکر والإعتبار». [4]
در جهان، بد و شر مطلق وجود ندارد. دنیا، هم دار غرور است و مورد مذمّت واقع شده است و هم زیبایی دلپذیری دارد که همان تغییر و دگرگونی آن است.
یکسان نبودن دنیا، این درس و پیام مهم را همراه دارد که هر کس باید بداند چندروزی بیش، نوبت او نیست و این بهترین و زیباترین چهره دنیاست. ممکن نیست، انسان عاقلی که روزانه شاهد مرگ و مرض و جابه جایی و گردش سمتها، مقامها و امکانات در دست افراد گوناگون است، فریب دنیا را بخورد.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: پیش از آنکه دیگران از سرگذشت تلخ شما نصیحت پذیرند، شما از سرنوشت دیگران عبرت بگیرید: «واتعظوا بمن کان قبلکم قبل أن یتّعظ بکم مَن بعدکم». [5] اگر کسی از جهل به علم، از ظلم به عدل، و از نقض به کمال عبور کند، از گذشته عبرت گرفته است؛ ولی آن کس که حوادث و وقایع گذشته را می خواند و می نویسد، لیکن از آن عبور نمی کند، اهل عبرت نیست.
آن حضرت در بیان دیگری می فرماید: از حال فرزندان اسماعیل و اسحاق و یعقوب (علیهماالسلام) عبرت بگیرید؛ چه قدرحالات ملتها با هم مشابه، و صفات و افعالشان به هم شبیه است. آنان پیغمبرزادگانی مورد احترام همگان بودند؛ ولی بر اثر اختلاف و تفرقه، کسراهای ایران و قیصرهای روم بر آنان تسلط یافته، آنها را به شغلهای پست واداشتند و این پیامبرزادگان محترم را ازسرزمین های آباد و از کنارههای دجله و فرات، به مکانهای بی آب وعلف،محل وزش بادها ومکانهایی که زندگی در آنها مشکل وسخت است، تبعید ساختند و آنها را در آنجا مسکین، بیچاره و همنشین شتر ساختند تا به تیمار شتران و پشم ریسی بپردازند:
«فاعتبروا بحال ولد اسماعیل وبنى إسحاق وبنى إسرائیل (علیهمالسلام)، فما أشَدَّ اعتدال الأحوال وأقربَ اشتباه الأمثال، تأمّلوا أمرهم فى حال تشتّتهم وتفرّقهم لیالى کانت الأکاسرة والقیاصرة أرباباً لهم یحتازونهم عن ریف الآفاق وبحر العراق وخضرةِ الدنیا إلی منابت (مهابّ) الشیح ومهافى الرّیح ونکد المعاش فترکوهم عالةً مساکین إخوان دَبر و وَبرٍ أذَلَّ الأُمم داراً وأجدبهم قراراً». [6]
آن حضرت در بیان دیگری می فرماید: «إنّما ینظر المؤمن إلی الدنیا بعین الاعتبار»[7]؛ مؤمن با چشم عبرت بین به دنیا می نگرد.
روزی سلمان در کوفه از بازار آهنگران می گذشت که جوانی را دید بیهوش افتاده است و مردم اطراف او را گرفته اند. مردم از سلمان خواستند تا دعایی بخواند تا جوان بهبود یابد، سلمان به نزدیک جوان آمد، ولی جوان برخاست و به سلمان گفت: آنچه درباره من پنداشته اند، صحیح نیست. من از کنار دکان آهنگران گذشتم؛ در حالی که آنها با پتک آهنین بر آهن تفتیده می کوبیدند و من کلام حق تعالی را به خاطر آوردم که می فرماید: (ولهم مقامع من حدید)؛ [8] برای وارد کردن ضربت بر سر جهنمیان، گرزهای آهنین مهیّاست.
عبرت هایی از دنیا
انسان، هر روز، شاهد پیروزی گروهی و شکست گروه دیگر است؛ کسی را از مسند قدرت به زیر می کشند و دیگری را بر آن مسند می نشانند، و بسا محکومان دیروز که حاکمان امروزند و صاحبان قدرت دیروز که در بند کشیدگان امروزند. این تغییر و تبدیل، درس بزرگی است تا انسان فریفته نشود.
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: از دگرگونی های عالَم، آن است: آن کسی که (دیروز) مورد ترحم مردم بود، (امروز) مورد غبطه واقع می شود و آن کس که مورد غبطه بود، مورد ترحم قرار می گیرد؛ این نیست، مگر به دلیل نعمتهایی که به سرعت دگرگون می شود و بلاهایی که ناگهان نازل می شود: «ومن غیرها أنک تری المرحوم مغبوطاً والمغبوط مرحوماً. لیس ذلک إلّا نعیماً زَلَّ (زال) وبُؤساً نزل». [9]
از نکات عبرت انگیز دنیا این است که انسان در حالی که نزدیک است به آرزویش برسد، ناگهان اجلش فرا می رسد و امیدش را قطع می کند؛ نه به آرزو رسیده و نه آنچه مورد آرزوی اوست باقی می ماند. سبحان الله! سرور و نشاطش چه غرورآور، و سیرابی او چه تشنگی زاست و سایه اش چه زود از میان می رود. نه آنچه که می آید (مرگ) می توان رد کرد و نه آنچه گذشته است، باز می گردد. سبحان الله! چه زندگان که به مردگان نزدیکند؛ زیرا به زودی به آنها ملحق می شوند و چه قدر مردگان از زندگان دورند؛ چون به کلی از آنان جدا شده اند:
«ومن عبرها أن المرءَ یُشرف علی أمَله فَیَقْتَطِعُهُ حضور أجله فلا أملٌ یدرک ولا مُؤمَّلٌ یترک. فسبحان الله ما أعَزَّ سرورها! و أظمَأ ریّها! وأضحی فیئها! لا جاءٍ یُرَدُّ ولا ماضٍ (مؤمّل) یرتَدُّ. فسبحان الله، ما أقرب الحىّ من المیتِ للحاقة به وأبعد المیتَ من الحىّ لانقطاعه عنه!». [10]
دنیای متغیّر
دنیا یک روز به کام کسی و روز دیگر بر ضدّ او می گذرد؛ چنانکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود:...
منبع:http://www.esramagazine.net/shaval32/?p=70